به گزارش ایکنا از همدان، محمود گیو از شاعران آئینی همدان همزمان با ایام عزاداری سید و سالارشهیدان شعری را تقدیم مخاطبان ایکنا میکند.
پای این روضه خدا چشم تری میخواهم
از همین خوردهی نانت اثری میخواهم
بیخبر هر چه که مانده دلم از فیض نگار
به تماشا و وصالش خبری میخواهم
کربلا مقصد عشاق بنی فاطمه است
در ره عشق، دل پُر شَرری میخواهم
از ید قدرتتان روزی هر ذره رسید
از همان دست برات سفری میخواهم
نَفس اَماره به اغفال دلم مأنوس است
به نبرد و زدن او تبری میخواهم
هر کجا خانه به خانه خبر از او طلبم
چشم بیدار به ره، منتظری میخواهم
خبر آمد سَر صبحی حرمش باز شده است
از قفس تا بپَرم تازه پری میخواهم
رو به راهم بکن و رشته دل خوب ببند
که در این مرحله لطف پدری میخواهم
پشت در ماندنم از دردِ خطاها کافیست
بوسه بر خاک حریم ِ قمری میخواهم
گوشهای روضه، صفا، اشک، غروب گودال
کاسهای آب برای جگری میخواهم
و شعر دوم این شاعر برجسته استانی:
من که شور عاشقی در سینه وسر داشتم
صد هزار آیینهی غم در برابر داشتم
هر صباح و هر مساء با یاد آن گلگونکفن
چشمهایی در فراغ روی او تَر داشتم
فصل عاشقهای مجنون بود و فریاد رحیل
لاجرم من کوله بار یک سفر برداشتم
قصد کردم سوی آن دشت بلا با کاروان
حال جابر در فراغ روی دلبر داشتم
در مسیر عاشقی با لالههای سوخته
یک علم با چلچراغی شعله پَرور داشتم
چاووشی عشق بود و شد نمایان گنبدی
کربلا بود حضوری که فراتر داشتم
یک خیابان کرد مجنونم نمیدانی چرا
شوق بوسه بر دودست پاک ساغر داشتم؟
ادخُلوها بِسلام، شاه شهید بیکفن
زیر لب، ذکر سلام، ای شاه بی سَر داشتم
روضه خوان در آن حرم از روضه غارت که گفت
کاش سوغاتی ِطفلش تازه معجر داشتم
اربعین بود و طواریجی، به سَر و سینه زنان
کاش من هم مثل آنان شور محشر داشتم
این همه سَر روی نیزه، ما رأیت الا جمیل
ثبت کرد بر حفظ این مکتب که خواهر داشتم
خواهری در عصر عاشورا به وقت کوچ گفت
بین این نامردها ای کاش اکبر داشتم
گودی خون وبلا و یک عقیق سرخ ِسُرخ
پیشکش بر ساربان ای کاش گوهر داشتم
انتهای پیام